آرينآرين، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

برای پسرم آرین

سفر به کیش

1395/5/11 9:20
نویسنده : سمیه ساردینی
210 بازدید
اشتراک گذاری

اردیبهشت که فرا رسید من و بابایی تصمیم گرفتیم به همراه بابا رضا و مامان بزرگی و بی بی لیلا(مادربزرگ بابایی) بریم کیش. متاسفانه شب قبل از حرکتمون شما مریض شدی،کل شب رو گریه کردی و من و بابا هم تا صبح کنارت نشستیم.پیش خودمون فکر کردیم که دلت درد میکنه ولی فرداش که شمارو بردیم دکتر فهمیدیم گوشت عفونت کرده و تمام بی قراریهات مربوط به گوشت بوده.دکتر برات آنتی بیوتیک و استامینوفن و چند تا شربت دیگه تجویز کرد که قبل از پرواز داروهارو بهت دادم و شما تا رسیدن به کیش روی دستم خواب بودی و توی فرودگاه کیش تازه بیدار شدی و فهمیدی که اومیم یک جای جدید.

هوای اونجا مثل بندرعباس گرم نبود و گاهی اوقات باد سردی میوزید و من که فکر میکردم هوای کیش باید گرم باشه بیشتر تیشرت و شلوارک واست برداشته بودم و برای احتیاط دوتا لباس آستین بلند هم برداشته بودم که مجبور شدم بیشتر همونارو تنت کنم. خانواده بابا هم در این سفر توی نگهداری شما خیلی بهمون کمک کردن حتی بی بی لیلا هم بیشتر وقتا کمک دست مامان میشد واقعا از همشون ممنون. توی این سفرم مثل بندرعباس خیلی بهمون خوش گذشت.

 

قبل از پرواز رفتیم خونه مامان بزرگی تا از اونجا هممون باهم بریم فرودگاه

بابا رضای عزیز هم این کلاه خوشکل رو واست خریده بودن تا آفتاب پسر گلمو اذیت نکنه

اینم شما و بابا رضای عزیز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)