آرينآرين، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

برای پسرم آرین

ورود به هشت ماهگی

1395/1/24 19:26
نویسنده : سمیه ساردینی
269 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدل مامان. پسر گلم، مامان و بابا از هشت ماهگی شما ی خاطره بد تو ذهنشون موند که امیدوارم دیگه تکرار نشه. متاسفانه سه روز بعد از وارد شدن به ماه هشتم زندگیت ی روز صبح مامانی دید که شما نمیتونی آب دهانتو خوب فرو بدی و شب ی کمی سرفه داشتی که شما رو بردیم دکتر ولی داروها موثر نبود و روز به روز بدتر میشدی. تصمیم گرفتیم پیش ی دکتر دیگه هم بریم ولی شما با مصرف اون داروها بدتر میشدی که بالاخره به پیشنهاد دوست بابا شمارو به یزد بردیم. بعد از اینکه دکتر ریه شمارو معاینه کرد گفت که وضعیت خوبی نداری و باید بستری بشی. چهار روز اونجا بستری بودی و روزهای خیلی سختی بود. خاله مریم شب اول اومد پیشمون  و توی این چهار روز خیلی توی بیمارستان کمکم کرد واقعا از زحماتش ممنونم.خداروشکر بعد از چهار روز تزریق آنتی بیوتیک حالت بهتر شد و مرخص شدی. از یزد که برگشتیم اومدیم خونه عزیزجون و چند روز موندیم تا حال شما خوب بشه و توی این مدت ی روز  بابا و رضا و مامان بزرگ (پدر و مادر بابا)،عمه مهدیه و پسرشون ابوالفضل همراه با عمو علیرضا و خانمشون اومدن دیدنت و چندتا اسباب بازی خوشکل برات آوردن،دستشون درد نکنه.ممنون از لطفشون.

 

  امیدوارم همیشه سالم باشی گل مامان و در مقابل سختی های زندگیت خوب مقاومت کنی.

یک دندون دیگه هم کنار اون دندون پایینت جوانه زد که اونم مبارکت باشه عشقم.

آخرای ماه هشت با عزیزجون و خاله مونس رفتیم نمایشگاه صنایع دستی که خیلی خوب بود و چند تا عکس هم از شما انداختم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ابوالفضل
25 فروردین 95 11:03
عمه جان از خدا مي خواهم ديگه هيچ بچه اي مريض نشه و پدر و مادرش مريضيشو نبينن قربونت برم فسقلي